شعر در مورد یاد دوست
شعر در مورد یاد دوست,شعر در مورد یاد دوستان,شعر در مورد به یاد دوست بودن,شعر درباره یاد دوست,شعری در مورد یاد دوست,شعر درباره به یاد دوست بودن,شعر درباره یاد دوستان,شعر درباره به یاد دوست,شعر در وصف یاد دوست,شعر یاد دوست,شعر یاد دوستان قدیمی,شعر یاد دوست,شعر یاد دوستان,شعر یاد دوستان قدیم,شعر نو یاد دوست,شعر به یاد دوست,شعر درباره یاد دوست,شعر به یاد دوست بودن,شعر در یاد دوست,شعر یاد دوستان,شعر به یاد دوستان,شعر برای یاد دوستان,شعری به یاد دوستان,شعر در مورد یاد دوستان,شعر درباره یاد دوستان,شعر یاد از دوستان,شعر نو به یاد دوست,شعر نو یاد دوست,شعر به یاد دوست,شعری به یاد دوست,شعر درباره به یاد دوست بودن,شعر در مورد به یاد دوست بودن,شعر درباره به یاد دوست,شعر در یاد دوستان,شعر در مورد یاد دوست
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد یاد دوست برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وجودت را بر ماندگارترین ستون خوبیها مینگارم
تا بدانی یادت برایم همیشه عزیز بوده و تا همیشه عزیز خواهد ماند
شعر در مورد یاد دوست
درشب فاصله ها ، خاطره ها مهمان من است
یاد تو روشنی کلبه ویران من است
شعر در مورد یاد دوستان
گاهی مرا یاد کن …
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …
شعر در مورد به یاد دوست بودن
باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته
آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما
شمع وجود من از دوری تو کاسته
شعر درباره یاد دوست
اگر پرسند آخرین نفست به یاد کیست ؟
گویم به یاد کسی که بی وفایی در ذاتش نیست
شعری در مورد یاد دوست
تا زمین در گردش و تا آسمان در چرخش است
یاد یاران چون شما در قلب ما آرامش است…
شعر درباره به یاد دوست بودن
جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
شعر درباره یاد دوستان
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد
اگر باران بند بیاید از این خانه می روم
شعر درباره به یاد دوست
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند
صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست
امشب به یاد کیست که یادم نمیکند
شعر در وصف یاد دوست
شاید با هم بودن سخت تکرار شود
اما به یاد هم بودن را هر لحظه میتوان تکرار کرد
شعر یاد دوست
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد
بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد
شعر یاد دوستان قدیمی
باوفا! مهر تو اندر جان ماست
زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را
یاد خوبت روز و شب مهمان ماست
شعر یاد دوست
عجب رسمی ست رسم آدمیزاد
که دور افتاده را کم میکنند یاد
که دور افتاده حکم مرده دارد
که خاک مرده را کی میبرد باد
شعر یاد دوستان
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به حور رعنا ندهم
گر یاد کند مرا هر از گاهی چند
گرد رخ وی به چشم بینا ندهم
شعر یاد دوستان قدیم
آسمانم انتهایش قلب توست
مهربان این آسمان از آن توست
آسمانم هدیه ای از سوی من
تا بدانی قلب من هم یاد توست
شعر نو یاد دوست
بی هیچ دلیلی “به یادت هستم“
تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد
شعر به یاد دوست
آموخته ام: کسی که یادم نکرد
من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد
شعر درباره یاد دوست
علت.. بی خوابی ام.. را.. چگونه.. بگویم..
وقتی.. یاد.. تو.. از.. سقف.. اتاقم.. چکه.. میکند
شعر به یاد دوست بودن
پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد
هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ، به هر حال ، عزیز است
خدایا تو نگهدارش باش
شعر در یاد دوست
دوستی مثل یک کتابه ، چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره
ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه . . .
سلامتی همه دوستای با معرفت
شعر یاد دوستان
تنفس شروع زندگیست
عشق قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست
شعر به یاد دوستان
هم چنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست
گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان من است
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست
شعر برای یاد دوستان
به انگشتانم که مینگرم به یادت می افتم ،
چون عزیزانم انگشت شمارند . . . !
شعری به یاد دوستان
داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند !
با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند
شعر در مورد یاد دوستان
لحظه ای در گذر از خاطره ها
ناخودآگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هر کجا هستی دوست ، دست حق همراهت
شعر درباره یاد دوستان
دلت آبی تر از دریا رفیقم
به کامت شادی دنیا رفیقم
الهی دائما چون گل بخندی
شب و روزت خوش و زیبا رفیقم
شعر یاد از دوستان
رِفیقـا ” کَم ” باشَن ، امّا ” تَک ” باشَن !
به سلامتیه همه رفیقای تک . . .
شعر نو به یاد دوست
می نویسم که بمونه روی قلبم این حقیقت
که به جز تو من ندارم یه رفیق با محبت
شعر نو یاد دوست
رفـاقت بار سنگینی ست !
کسی بـر دوش میگیرد که یک دنیا وفا و مرام دارد
شعر به یاد دوست
ز یاد دوست جانت تازه گردان
مگرد اینجا یگه از دید مردان
شعری به یاد دوست
ز یاد دوست دائم در بقا باش
چو آیینه درون با صفا باش
شعر درباره به یاد دوست بودن
ز یاد دوست یک لحظه مشو دور
که باشی تو همیشه غرقه نور
شعر در مورد به یاد دوست بودن
ز یاد دوست جان و دل بر افشان
چنین کردند اینجا جمله مردان
شعر درباره به یاد دوست
ز یاد دوست اول یار یابی
اگر بود خودت اینجا بیابی
شعر در یاد دوستان
ز یاد دوست داری هر دو عالم
ز یاد دوست کن اینجا دمادم
شعر در مورد یاد دوست
ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست
برق رخ تو نقاب سیمای تو دوست
با یاد لبت از لب تو محرومم
ای یاد لبت حجاب لبهای تو دوست
شعر در مورد یاد دوست
سعدی به وصل دوست چو دستت نمی رسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری
شعر در مورد یاد دوستان
من نیستم ار کسی دگر هست
از دوست به یاد دوست خرسند
شعر در مورد به یاد دوست بودن
دمی رفت و یاد آمدش روی دوست
دگر خیمه زد بر سر کوی دوست
شعر درباره یاد دوست
عاشق دوست یاد نان نکند
کز چنین دوست کس زیان نکند
شعری در مورد یاد دوست
بی دوست من از باغ ارم یاد نیارم
ور جنت فردوس بود، دوست ندارم
شعر درباره به یاد دوست بودن
بی یاد تو یک لحظه نفس می نزنم من
ای دوست، گرم یاد نداری چه توان کرد
شعر درباره یاد دوستان
تا شود ظاهر که نام ما نرفت از یاد دوست
یاد ما در نامه ای یک بار می بایست کرد
شعر درباره به یاد دوست
بر یاد روی دوست دل خود همی کنند
خرم چو روی دلبر و خوش همچو خوی دوست
شعر در وصف یاد دوست
ای دوست طواف خانه ات می خواهم
بوسیدن آستانه ات می خواهم
شعر یاد دوست
به یک دم است کز و جان خسرو مسکین
بمیرد ار نبود یاد دوست دمبدمش
شعر یاد دوستان قدیمی
بارها یاد آورم، در خواب بیهوشی روم
آن که وقتی با خیال دوست خوابی داشتم
شعر یاد دوست
مست و لایعقل با دوست به بازار شویم
قصه عشق به هر کوچه و در تازه کنیم
شعر یاد دوستان
از عمر خود من آن نفسی شادمان شوم
کز تن به یاد دوست برآید نفس مرا
شعر یاد دوستان قدیم
حدیث ما تو بگوی، اوحدی که مشغولست
به یاد دوست دل با حضور گشته ما
شعر نو یاد دوست
زهری که دشمنی دهد از بهر رنج، تو
بستان به یاد دوست بخور، تا شفی کند
شعر به یاد دوست
جان به یاد دوست می رفت از تنم
این چنین جان دادنی ارزان نبود
شعر درباره یاد دوست
خون جگر بریخت دل من به یاد دوست
ای چشم اشکبار، چرایی چنین صبور؟
شعر به یاد دوست بودن
آن کو به یاد دوست تواند نشاط کرد
محتاج دیدن لب و رخسار و خال نیست
شعر در یاد دوست
هر چه شان دور دارد از در دوست
گر بهشتست، خاک بر سر اوست
شعر یاد دوستان
غمگنان را هر زمان در کنج عشق
یاد نام دوست صحرایی خوشست
شعر به یاد دوستان
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
شعر برای یاد دوستان
چون بمیرم بره دوست مرا دفن کنید
تا چو بر من گذرد یاد کند یار قدیم
شعری به یاد دوستان
جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایعست
جز سر عشق هر چه بگویی بطالتست
شعر در مورد یاد دوستان
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست
شعر درباره یاد دوستان
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم
شعر یاد از دوستان
عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد
که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی
شعر نو به یاد دوست
نه تلخ است صبری که بر یاد اوست
که تلخی شکر باشد از دست دوست
شعر نو یاد دوست
زر از بهر چیزی خریدن نکوست
نخواهی خریدن به از یاد دوست
شعر به یاد دوست
حلالش بود رقص بر یاد دوست
که هر آستینیش جانی در اوست
شعری به یاد دوست
بر یاد دوست هر شب با شاهد خیال
پا در فراش ودست در آغوش می کنیم
شعر درباره به یاد دوست بودن
حسن رخ دوست جهان خوش کند
یاد لب یار دهان خوش کند
شعر در مورد به یاد دوست بودن
از سینه هر دمی که برآید به یاد دوست
صائب به عمر جاوید آن دم برابرست
شعر درباره به یاد دوست
با خیال دوست هر کس مجلس آرایی کند
گرچه با معشوق باشد یاد تنهایی کند
شعر در یاد دوستان
درمان اگر نداری، باری به درد یاد آر
کز دوست هرچه آید آن یادگار باشد
شعر در مورد یاد دوست
چو بشنید این سخنها ویس دلبر
به یاد دوست پر می کرد ساغر
شعر در مورد یاد دوست
نکرد آن دوست از من یاد روزی
به کام دشمنان شد روزگارم
شعر در مورد یاد دوستان
خود نیابی چاشنی ذکر دوست
تا کنی یاد خود و سود و زیان
شعر در مورد به یاد دوست بودن
ز یاد دوست شیرینتر چه کار است
هلا منشین چنین بی کار برگو
شعر درباره یاد دوست
من به گرمای قیامت خون خورم بر یاد دوست
جوی شیر آن را نما و تشنه کوثر بود