حروف الفبا فارسی به ترتیب ، آموزش حروف الفبا با نقاشی ، حروف الفبای انگلیسی و عربی در سایت پارسی زی.با ما همراه باشید.
حروف الفبای فارسی کاملا شبیه هم هستند و فقط تفاوتشات در وجود چند حرف است.برای اینکه یادتان باشد که زبان عربی کدام حروف را ندارد کافیست که عبارت گچ پژ را یاد داشته باشید که تما حروف این عبارت در زبان و حروف الفبای عربی وجود نخواهد داشت.
الفبای فارسی شامل سی و دو حرف است که همه انها را به شما معرفی خواهیم کرد.
۱- آ که الف خوانده می شود.
۲-٫ ب
۳- پ
۴- ت
۵- ث
۶- ج که جیم خوانده می شود.
۷- چ
۸- ح
۹- خ
۱۰- د که دال خوانده می شود.
۱۱- ذ که ذال خوانده می شود.
۱۲- ر
۱۳- ز
۱۴- ژ
۱۵- س که سین خوانده می شود.
۱۶- ش که شین خوانده می شود.
۱۷- ص که صاد خوانده می شود.
۱۸-٫ ض که ضاد خوانده می شود.
۱۹- ط که طا خوانده می شود.
۲۰- ظ که ظا خوانده می شود.
۲۱- ع که عین خوانده می شود.
۲۲- غ که غین خوانده می شود.
۲۳- ف
۲۴- ق که قاف خوانده می شود.
۲۵- ک که کاف خوانده می شود.
۲۶- گ که گاف خوانده می شود.
۲۷- ل که لام خوانده می شود.
۲۸- م که میم خوانده می شود.
۲۹- ن که نون خوانده می شود.
۳۰- و که واو خوانده می شود.
۳۱- ه که ها خوانده می شود.
۳۲- ی که یا خوانده می شود.
مطالب مرتبط
الفبای انگلیسی دارای ۲۶ حرف دارد که ۵ حرف ان صدا دار و بقیه بی صدا هستند.
حرف اول A است که اِی تلفظ می شود
حرف اول B است که بی تلفظ می شود
حرف اول C است که سی تلفظ می شود
حرف اول D است که دی تلفظ می شود
حرف اول E است که ای تلفظ می شود
حرف اول F است که اف تلفظ می شود
حرف اول G است که جی تلفظ می شود
حرف اول H است که اچ تلفظ می شود
حرف اول I است که آی تلفظ می شود
حرف اول J است که جِی تلفظ می شود
حرف اول K است که کی تلفظ می شود
حرف اول L است که ال تلفظ می شود
حرف اول M است که ام تلفظ می شود
حرف اول N است که ان تلفظ می شود
حرف اول O است که اُ تلفظ می شود
حرف اول P است که پی تلفظ می شود
حرف اول Q است که کیو تلفظ می شود
حرف اول R است که آر تلفظ می شود
حرف اول S است که اس تلفظ می شود
حرف اول T است که تی تلفظ می شود
حرف اول U است که یو تلفظ می شود
حرف اول V است که وی تلفظ می شود
حرف اول W است که دبلیو تلفظ می شود
حرف اول X است که ایکس تلفظ می شود
حرف اول Y است که وای تلفظ می شود
حرف اول Z است که زد تلفظ می شود
شعر در مورد بهار شیراز برای کودکان ، زیباترین اشعار در مورد بهار و نوروز و طبیعت و عشق ، گلچین شعر در مورد بهار دوبیتی کوتاه. در این مطلب از سایت پارسی زی بهترین اشعار در مورد بهار را برای شما تهیه دیده ایم.
بهار
اندر دل من مها دل افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
…………………………♣………………………….
بهار آمد ، بهار من نیام
گل آمد گُلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ ، گل ها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان در انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
…………………………♣………………………….
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
…………………………♣………………………….
مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است
خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است
به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی
این پیامی است که از دوست به یار آمده است
شاد باشید در این عید و در این سال جدید
آرزویی است که از دوست به یار آمده است
…………………………♣………………………….
باغ در ایام بهاران خوش است
موسم گل با رخ یاران خوشست
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست در آید به ناز
…………………………♣………………………….
رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود
درود باد بر این موکب خجسته، درود
به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل
به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود
…………………………♣………………………….
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستار
بس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارست
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهلست جفای بوستانبان
…………………………♣………………………….
نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود
با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم
وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
…………………………♣………………………….
خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر میبخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلا
عبیرآمیز میآید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد
دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
…………………………♣………………………….
نسیم صبح دلبر می شنیدم
دلم دیوانگی آغاز می کرد
خیال آب رکناباد می پخت
هوای خطه شیراز می کرد
…………………………♣………………………….
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
گلهای سرخ و زیبا
در باغ خانهی ما
چشمها را باز کردند
با خنده ناز کردند
بنفشه دستهدسته
کنار جو نشسته
در روز آفتابی
در آسمان آبی
پرندهی خوشآواز
پر زد و کرد پرواز
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
…………………………♣………………………….
یک گل، ده گل، صدتا گل
اینجا، آنجا، هر جا گل
دامن، دامن، فروردین
میروید بر دلها گل
باغ و دره پُر گل شد
کوه و دشت و صحرا گل
لبها را گل خندان کرد
شد از شادی لبها گل
…………………………♣………………………….
سبزی بیار سیر بیار
سیب و سماق گیر بیار
سنجد و سرکه پیدا کن
در وسط سفره گذار
وقتی که گوید آن عمو
آی سمنو آی سمنو
صداش بزن بیاد جلو
کاسه بده بخر از او
ماهی و آرد و آب و شیر
سبزه و گل نون و پنیر
شمع و گلاب خوب بیار
هر چه که لازمه بیار
سفره بینداز به زمین
تمام چیز هفت سین
ظرف به ظرف پیش هم
درست و پاکیزه بچین
تا به خوشی سال دگر
به شادی و بیدردسر
آسوده زندگی کنی
از غم و غصه بیخبر
…………………………♣………………………….
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
…………………………♣………………………….
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
…………………………♣………………………….
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
…………………………♣………………………….
با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز
…………………………♣………………………….
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
…………………………♣………………………….
باغ در ایام بهاران خوش است
موسم گل با رخ یاران خوشست
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست در آید به ناز
…………………………♣………………………….
آمده نوروز ماه با گل سوری به هم
بادهی سوری بگیر، بر گل سوری بچم…
نوروز روزگار نشاط است و ایمنی
پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی
نوروز درآمدای منوچهری
با لالهی لعل و با گل حمری
مطالب مرتبط